فروردین 92
کامپیوتر روشن بود و ما داشتیم تلویزیون نگاه میکردیم که النا اومد و گفت: بابا اجازه بده من با کامپیوتری کار دارم بعد خودم میام

گفتیم: چیکار داری؟

النا : آخه دوستم گفته براش نوشته بنویسم برم انجام بدم میام..

اومد پشت میز و چندتا کلیک کرد و کارش رو انجام داد و رفت

اینم قیافه من و باباش

..یعنی واقعا این سه سال و پنج ماهشه؟؟؟
