۰۰:۰۵ ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
یه نگاه عاقل سفیه بهش انداختم و اونم بیشتر شروع کرد به دفاع کردن از خودش و هی دستش رو تکون تکون میداد.
دستش رو گرفتمو گفتم آیدا بس کن باشه کوچه کج بوده ...
گفت آیدااا ؟!؟!
لعنت بر شیطون، گفتم بابا من نمیدونم چرا هی اسم تو رو قاطی میکنم!
گفت اسم منو با کی قاطی میکنی؟ تا حالا که جلو من قاطی نکرده بودی لابد جای دیگه هی قاطی میکنی، در ضمن دستمم ول کن. اما محکم دستمو گرفته بود!
گفتم گیر عجب آدم چیزی افتادما، نمیذاری یه شب خوش با هم داشته باشیم بابا من کلمات مشابه رو قاطی میکنم آیدا دیگه کیه همون پریا رو جمع کنم کافیه ...
حالا بریم یه قدمی بزنیم و ببینیم چی بگیم به پریا. داشتیم قدم میزدیم که یهو پاش لیز خورد و تلو تلو خورون اومد سمت من و با دستش داشت طلب کمک میکرد اما من ...