۱۴:۵۴ ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
یکی از اون پیرمدها که هیکل درشت تری داشت و موها و ریش بلندی داشت با نگاه سنگینش به مت باعث شد که بقیه هم دست از بازی بکشن.
پیرمرد قوی هیکل با چند قدمطوری به پیشخوان بار نزدیک شد تا بدون اینکه جهت نگاهش رو تغییر بده، نگاهش از روی مت به سمت مرد پشت پیشخوان رفت و گفت : یه لیوان دیگه برای این مهمون ناخونده مون بریز به حساب من. کی میدونه شاید توی درد سر افتاده باشیم پس چه بهتر که قبلش کمی خوشبگذرونیم مگه نه رفقا؟!
بعد از تایید رفقا و با صداهای خشنشون با دست به کمر مت زد و با چشم میز بیلیارد رو نشونش داد ...