بقیه داستانو بنویس ...

هر چیزی توی این کشور که تهدید به حساب بیاد قبل از هر کس یا سازمانی به ما مربوط می شه، ولی نانسی من برای این حرفها و یا برای خوردن پاستا اینجا نیومدم، به من گفتن که دنبال این قضیه رو از آدام بگیرم ولی من یکی دوبار بیشتر ندیدمش، باید هر چه زودتر برای آزادی سامی کاری بکنیم!
نانسی! باورم نمی شه که شما تا این حد پست و احمق باشید! چطور وارد اونجا شدید و اون دوربین لعنتی رو کار گذاشتید و هیچ کاری برای نجات سامی نکردید! نکنه یه لگد هم بهش زده باشید! ااااه خدا! توی این کشور لعنتی چه خبره!؟!
خیلی احساساتی نشو مت، سامی جزیی از پروژه نفوذ ما بود، اون ادم قابلیه، دوربین هم کار تیم خودشه، من سالهاست که تورو می شناسم ولی هیچ وقت اینجوری ندیده بودمت، وقتی به خودت مسلط شدی برو پیش آدام، من تا اون موقع باهاش صحبت کردم، تیم نجات رو اون رهبری می کنه، فراموش نکن که اون سالها توی تیم عملیات سی آی ای توی خاورمیانه بوده، 12 سال که 3 سالش توی افغانستان اسیر بوده پس می تونی پیش بینی کنی که خیلی آدم رمانتیکی نیست، به خودت مسلط باش مت ولی ما باید جلوی درز اطلاعات و نقشه های سلاح های فوق سری رو به چین و کره شمالی بگیریم، اولویت اول این مسئله است.