۱۶:۳۳ ۱۳۹۴/۱۱/۱۴
مهرنوشپنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست
گروه جک
قبل از اینکه سلنا بتونه حرکتی بکنه تعداد زیادی بومی با نیزه های بلند و تیز احاطشون کرده بودن، سلنا از ترس سکوت کرده بود و متیو رو نگاه می کرد، چند نفر بومی به سرعت دست و پای متو رو بستن و بعد از اون دست و پای سلنا رو
در تاریکی توی جنگل حرکت می کردند در حالی که هر کدوم با دست و پای بسته روی یک تیر چوبی توسط 2 نفر حمل می شدند، ترس و ناامیدی شدیدی هردوشون رو فرا گرفته بود، وقتی به رودخونه رسیدن تقریبا توی آب پرتشون کردند و با یه طناب بلند به اونطرف کشیده شدند،... بعد از اینکه از آب گرفته شدند دوباره روی تیر قرارشون دادن و حمل شدن به مقصد قفس گروه فرداد!