خانه
330K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۶:۳۳   ۱۳۹۴/۱۱/۱۴
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|10428 |5772 پست
    گروه جک
    قبل از اینکه سلنا بتونه حرکتی بکنه تعداد زیادی بومی با نیزه های بلند و تیز احاطشون کرده بودن، سلنا از ترس سکوت کرده بود و متیو رو نگاه می کرد، چند نفر بومی به سرعت دست و پای متو رو بستن و بعد از اون دست و پای سلنا رو
    در تاریکی توی جنگل حرکت می کردند در حالی که هر کدوم با دست و پای بسته روی یک تیر چوبی توسط 2 نفر حمل می شدند، ترس و ناامیدی شدیدی هردوشون رو فرا گرفته بود، وقتی به رودخونه رسیدن تقریبا توی آب پرتشون کردند و با یه طناب بلند به اونطرف کشیده شدند،... بعد از اینکه از آب گرفته شدند دوباره روی تیر قرارشون دادن و حمل شدن به مقصد قفس گروه فرداد!
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان