۰۹:۱۸ ۱۳۹۴/۱۱/۲۰
نوشاندو ستاره ⋆⋆|4830 |2348 پست
در پارکینگ که باز شد حرکت کرد بارش برف چنان شدید بود که در فاصله رفت و برگشت برف پاک کن جلوی دیدش را می گرفت. ماشین را به پارکینگ مسقف برد . از ماشین پیاده شد و سوار آسانسور شد. خانه سرد بود و تاریک چراغ را روشن نکرد کفشش را در آورد کیف و وسایل را به گوشه ای انداخت .....و دیگر تمام شد . سرمای کف سالن به استخوان هایش نفوذ میکرد صدای زنگ موبایل بلند شد اول تصمیم نداشت جواب بدهد . اما ناخواسته دستش را درون کیف برد و گوشی را در آورد در تاریکی خانه صفحه موبایل انگار نوری 100 برابر داشت چشمش را زد و نتوانست اسم را بخواند ولی تصویر کالر آیدی سبزرنگ به او فهماند که اشکان پشت خط است. اشکان در آن تصویر پیراهن سفید رنگی پوشیده بود که به پوست گندمی اش می آمد عکس را خود پریسا گرفته بود درون تلکابین نمک آبرود.