خانه
329K

بقیه داستانو بنویس ...

  • ۱۵:۵۴   ۱۳۹۴/۱۱/۲۵
    avatar
    کاپ آشپزی 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|26995 |15954 پست
    اشکان تا صبح نخوابید و قدم میزد. منتظر بود که ساعت 9 صبح با پزشک مخصوص پریسا تماس بگیره. توی این مدت چند بار پیام هایی رو برای پریسا نوشت و ارسال نکرد! یا سعی کرد بهش زنگ بزنه و ببینه کجاست اما دستش یاری نمیداد. اول باید مطمئن میشد.
    20 دقیقه پایانی تا ساعت 9 برای او یک عمر گذشت. 3 دقیقه آخر حال فرمانده یی رو داشت که انگار همه یارانش را در جنگ از دست داده و میخواد پیامی رو باز کنه که احتمالا حاوی پیام فروپاشی کامل سرزمینش هست!
    دوستان پریسا و اشکان با هم مشورت کرده بودن و تصمیم گرفتن کاری به اشکان نداشته باشن تا اینکه خودش به جمعشون بپیونده.
    اشکان شماره دکتر رو گرفت.
    دکتر : الو اشکان جان؟
    اشکان : آقای دکتر سلام. میشه بگید چرا برای پریسا عمل جراحی انجام ندادید؟ ...
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان