خانه
عضویت
ورود
صفحه اصلی
تبادل نظر
تالار اصلی
مدیریت تالار
قوانین و مقررات تالارهای گفتگو
نقطه نظرها، پيشنهادات و سوالات
راهنمای تالار
تبادل نظر آزاد
عمومی
گــــــــــوناگون
جشن، مهمانی ها و ملزومات
فروشگاه
محله گردی در تهران
مناسبت ها
وبلاگ
تعطیلات گردی و وقت گذرانی
زیبایی و سلامت
پوست و مو
زیبایی
آرایش
پزشکی
تغذیه
تناسب اندام
سبک زندگی
سبک زندگی
تناسب و زیبایی
مد و لباس
خانه و دکوراسیون
موفقیت و شادکامی
آشپزی و شیرینی پزی
انواع غذا
دسر و نوشیدنی
همه چیز در مورد عروسی و نامزدی
عمل زیبایی
زیبایی روح
برندها
خانواده
ازدواج
همسرداری
بارداری و زایمان
فرزندان
روانشناسی
زناشویی
ورزش
اخبار ورزش بانوان
چهره ها و قهرمانان ورزش بانوان
رشته های ورزشی
باشگاه های ورزشی
فدراسیونها، هیات ها و انجمنها
ورزش های محلی
ورزش کودکان و نوجوانان
سایر
فرهنگ و هنر
نمایشگاه و گالری
سینما ، تئاتر و تلویزیون
هنر
موسیقی
کتاب و مجله
سرگرمی
عکس روز
فال و شخصیت شناسی
اخبار روزانه
بازی
تکنولوژی های روز
مقالات
گروه مقالات
سلامت
پوست و مو
زیبایی
آرایش
اخبار پزشکی
ورزش
تغذیه
تناسب اندام
جراحیهای زیبایی
خانواده
ازدواج
همسرداری
بارداری و زایمان
فرزندان
روانشناسی
زناشویی
سرگرمی
فال روزانه و هفتگی
عمومی
سفر و گردشگری
تکنولوژی های روز
سبک زندگی
تناسب و زیبایی
مد و لباس
خانه و دکوراسیون
موفقیت و شادکامی
آشپزی و شیرینی پزی
نوشیدنی
عروس
فرهنگ و هنر
سینما، تئاتر و تلویزیون
هنر
موسیقی
برندهای زیبا
تماس با ما
تالار گفتگو
مقالات
کاربر
ثبت نام
مرا به خاطر بسپار
کلمه عبورم را فراموش کرده ام!
زیباکده
فرهنگ و هنر
کتاب و مجله
311K
بیاید با هم رمان های خوب ایرانی رو بخونیم و نقد کنیم
جدیدترین مطالب این تاپیک (کلیک کنید)
۰۹:۲۵ ۱۳۹۴/۲/۲
pari san
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
7775
|
5225 پست
سلامی گرم و جانانه به همــــــــــــــه دست جون گل گلیام
آقایون داداشـــــــــــــاااااام
من در اقدامی عجیب و ییهویی قصد دارم یک رمان 66 صفحه ای رو معرفی کنم و بگم همه با هم بخونیم
آقا این رمان عجیب صفحاتش کمه اما جالبه و جای بحث داره ... جــــــا داره وووووواااااوووو ( مثل رضویان بخونیدش)
بعدم اینکه توی خوندن این رمان 66 صفحه ای که یه جورایی دکمه روشن برای شروع دوبارست یه مسئله برام مهمه!!!!
زود شروع نکنید ... با هم بخونیم
حالا بعد اینهمه خلاصه گفتن خواهشا اونایی که موافقن در پستی جداگانه اعلام همکاری بدن که من بدونم در ضمن خیلی می تونیم بحث کنیم راجع بهش.
این شما و این کتاب مذکور
توپ مرواری - صادق هدایت
هدایت در داستان نویسی از چنان نبوغ فوق العاده ای برخوردار بود که هر اثر او که چندین بار خوانده می شود،باز بوی تازگی و طراوت می دهد و غبار عادت روی ان نمی نشیند.توپ مرواری این اثرجاودان هدایت که با تیزبینی خاصی نوشته شده است به نقد و بررسی جامعه ایران در چند دهه پیش می پردازد .
وی با بررسی گرایش به خرافه پرستی و پرستش ابزارهای خرافی به جای زیبایی و حقیقت کتاب را شروع می کند .تمامی اعضای اجتماع از بزرگ و کوچک و فقیر و غنی و زن و دختر گرفتار بدبخت گرفته تا روشنفکر و عامی در جهت پرستش خرافات مورد نقد قرار می گیرند .
در صفحات اولیه کتاب مذهب و ریشه های آن و چگونگی شکل گیری کافر و مسلمان زندیق بررسی می شود.هدایت ریشه مذهب را امری خرافی و پوچ و مانع پیشرفت و ترقی جوامع می داند.از دید هدایت در جوامع ابتدایی که حالت بدوی داشتند زنان مجبور بودند تا آلت تناسلی مردان را به عنوان خدا بپرستند و این آلت پرستی چندین قرن ادامه داشته است. کم کم زنان اجتماع آگاه تر می شوند و دست از پرستش این خدای دروغین بر می دارند و به مردان می گویند که آنها هم باید آلت تناسلی زنان را بپرستند و این امر برای مردان قبایل سنگین می آید و آنها این کار را نمی کنند و متهم به زندیق و کافر می شوند.و این اولین گام در جهت تشکیل یک جامعه مذهبی و مومن و کافر می شود.هدایت چندین مساله مهم را لابه لای این کتاب گنجانده است که می توان انها را این چنین خلاصه کرد .
1- خرافه پرستی و جامعه خرافی ایرانی 2- ریشه مذهب در جوامع بدوی 3- نقش دین اسلام و اعراب در زوال تمدن بزرگ ایرانی باستانی 4- مسلمانان و باورهای آنان و تاریخ شناسی و کوبیدن نقش تاریخ در حمایت از زورمندان و خونخواران .
هدایت نقد جامعه را از اینجا شروع می کند که به دلیل نبود آزادی در جامعه و محدودیت و بسته بودن دست و پای آنان به دلیل دینداری خرافی و دلبستگی به قضا و قدر اجباری و تحمیل از سوی مذهبیون جامعه , انسانها در تلاشند تا مرهمی برای زیباییی گم شده درونی خود بیابند و در نهایت دل به خرافات می بندند و خود را به رنگ و صبغه دینی در می آورند . توپ مرواری در واقع تمثیلی از همین باورهای آغشته به خرافات جامعه ایرانی است که از ورود اعراب به ایران تا امروز شکل گرفته است .همه گروههای این جامعه بخصوص دخترهای درخانه مانده و خاله شلخته ها برای گرفتن حاجات خود به سوی این توپ مرواری ها و امثال آن می روند و با بستن خود به آن ابزار آهنی و یا مالش خود به آن و یا بستن مریض های خود به آن,آرزوی دفع مرض دارند که هدایت در این جا نقش علم را در جامعه ایران رو به زوال می بیند و علم همچنان که در کتاب حاج آقا سودی ندارد و فقط پول ارزش والایی دارد در این جامعه رو به افول نقد و بررسی می شود.از دید هدایت جامعه ایران جامعه ای علم گریز است و دلیل گرایش به خرافات همین امر است . هدایت در نیم قرن پیش قاطعانه با قلم مقدس خود بر خرافات تازید و آنها را همچون طاعونی برای آن جامعه دانست .او اجتماعی را در توپ مرواری به تصویر می کشد که تمام تار و پود وجود انسانها با خرافات مذهبی دروغین و پرستش واهی دین آغشته شده است و جالب اینجاست که آنها هم این را باور دارند و غافلند که ریشه این باور چیست
لینک مستقیم
گزارش تخلف
9 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت
ثبت نام
کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛
(Log In)
کنید.
موضوع قبل
زیربخش
کتاب و مجله
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
×
ویرایش پست پیشرفته
تبلیغات