خانه
عضویت
ورود
صفحه اصلی
تبادل نظر
تالار اصلی
مدیریت تالار
قوانین و مقررات تالارهای گفتگو
نقطه نظرها، پيشنهادات و سوالات
راهنمای تالار
تبادل نظر آزاد
عمومی
گــــــــــوناگون
جشن، مهمانی ها و ملزومات
فروشگاه
محله گردی در تهران
مناسبت ها
وبلاگ
تعطیلات گردی و وقت گذرانی
زیبایی و سلامت
پوست و مو
زیبایی
آرایش
پزشکی
تغذیه
تناسب اندام
سبک زندگی
سبک زندگی
تناسب و زیبایی
مد و لباس
خانه و دکوراسیون
موفقیت و شادکامی
آشپزی و شیرینی پزی
انواع غذا
دسر و نوشیدنی
همه چیز در مورد عروسی و نامزدی
عمل زیبایی
زیبایی روح
برندها
خانواده
ازدواج
همسرداری
بارداری و زایمان
فرزندان
روانشناسی
زناشویی
ورزش
اخبار ورزش بانوان
چهره ها و قهرمانان ورزش بانوان
رشته های ورزشی
باشگاه های ورزشی
فدراسیونها، هیات ها و انجمنها
ورزش های محلی
ورزش کودکان و نوجوانان
سایر
فرهنگ و هنر
نمایشگاه و گالری
سینما ، تئاتر و تلویزیون
هنر
موسیقی
کتاب و مجله
سرگرمی
عکس روز
فال و شخصیت شناسی
اخبار روزانه
بازی
تکنولوژی های روز
مقالات
گروه مقالات
سلامت
پوست و مو
زیبایی
آرایش
اخبار پزشکی
ورزش
تغذیه
تناسب اندام
جراحیهای زیبایی
خانواده
ازدواج
همسرداری
بارداری و زایمان
فرزندان
روانشناسی
زناشویی
سرگرمی
فال روزانه و هفتگی
عمومی
سفر و گردشگری
تکنولوژی های روز
سبک زندگی
تناسب و زیبایی
مد و لباس
خانه و دکوراسیون
موفقیت و شادکامی
آشپزی و شیرینی پزی
نوشیدنی
عروس
فرهنگ و هنر
سینما، تئاتر و تلویزیون
هنر
موسیقی
برندهای زیبا
تماس با ما
تالار گفتگو
مقالات
کاربر
ثبت نام
مرا به خاطر بسپار
کلمه عبورم را فراموش کرده ام!
زیباکده
فرهنگ و هنر
کتاب و مجله
39 از 48
311K
بیاید با هم رمان های خوب ایرانی رو بخونیم و نقد کنیم
۰۹:۵۸ ۱۳۹۳/۸/۱۹
pari san
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
7775
|
5225 پست
سلام دوستان گلم خوبید ؟
بچه ها یه پیشنهاد جالب دارم ! من خیلی وقته که سایت
http://www.98ia.com/
رو دنبال می کنم
دوستان گلم اونجا رمان می نویسن و می تونیم رمان های خوب رو با هم طی زمانی تعیین شده بخونیم و نقد کنیم . نظرتون چیه که معرفی کنم و با هم بخونیم ؟؟
لینک مستقیم
گزارش تخلف
14 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۰:۴۹ ۱۳۹۳/۱۲/۲
نازنین جون
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
28210
|
24368 پست
دوستای گل تا اینجا نظراتتونو نمیگید
لینک مستقیم
گزارش تخلف
4 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۱:۰۷ ۱۳۹۳/۱۲/۲
mona mona
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
48382
|
46689 پست
منم151صفحه از كتاب قبلي مونده هنوز
لینک مستقیم
گزارش تخلف
5 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۱:۲۷ ۱۳۹۳/۱۲/۲
pari san
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
7775
|
5225 پست
مونا من و تو یعنی بیچاره گشتیم . دالان رو هم دارم خرد خرد می خونم. به نظرم محمد سلطه طلبه البته تا اینجا که خوندم و این خوب نیست از طرفی نمونه مهناز رو توی دوست هام دارم. یکجوری آسیب زننده ان به خودشون
لینک مستقیم
گزارش تخلف
5 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۱:۳۴ ۱۳۹۳/۱۲/۲
mona mona
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
48382
|
46689 پست
پريسان جون از جون مايه گذاشتم ولي نمي دونم چرا تمومي نداره
خيلي طول كشيد مي دونم خودم هم كلافه شدم
لینک مستقیم
گزارش تخلف
4 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۱:۵۸ ۱۳۹۳/۱۲/۲
ASEMAN
سه ستاره ⋆⋆⋆
|
5562
|
3448 پست
وای مونا جون مردم از خنده..... "از جون مایه گذاشتم
"
لینک مستقیم
گزارش تخلف
4 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۲:۰۳ ۱۳۹۳/۱۲/۲
mona mona
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
48382
|
46689 پست
خب چكار كنم آسمان جون كور شدم باور كنيد
لینک مستقیم
گزارش تخلف
4 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۲:۰۴ ۱۳۹۳/۱۲/۲
mona mona
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
48382
|
46689 پست
شبا تا ساعت 1-2 ميشينم كتاب خوندن صبحم 6بايد بلند شم تا شب پاي سيستم
جان فشاني بالاترازاين عزيز
لینک مستقیم
گزارش تخلف
4 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۲:۰۸ ۱۳۹۳/۱۲/۲
نازنین جون
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
28210
|
24368 پست
به نظر من مهناز خیلی احساساتی بو د البته کم سن و سالیش هم نقش داشت که مدام قهر میکرد و...
و البته محمد اوایل خیلی ناز میکشید ولی هر مردی بعد از مدتی خسته میشه ولی بزرگترین اشتباهشون اینکه با هم درباره ناراحتیها و دلخوریهاشون صحبت نمیکردند مهناز همش تو خودش میریخت که باعث عکس العملهای بدش میشد و محمد که حتی دقیقا علت ناراحتی رو میدونست ولی هیچی نمیگفت
وتوی جداییشون هردو مقصر بودن شاید محمد یکم بیشتر چون میدونست ناراحتی مهنازو ولی همش منتظر صحبت از طرف او بود!
لینک مستقیم
گزارش تخلف
5 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۲:۱۵ ۱۳۹۳/۱۲/۲
نازنین جون
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
28210
|
24368 پست
روانشناسا همیشه میگن زوجها باید همیشه درباره مشکلاتشون با هم صحبت کنن و رفعش کنند
مشورت کنن اونا حتی با خانوادشونم درمیون نذاشتن تا کسی راهنماییشون کنه
یکی از دلیلایی که میگم نویسنده درس زندگی میداد همینه که بگه نیازی نبود اینهمه سختی بکشن با یه صحبت و رفع دلخوری مشکل حل میشد و این سالها بیهوده هدر نمیرفت!
لینک مستقیم
گزارش تخلف
5 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۲:۱۶ ۱۳۹۳/۱۲/۲
نازنین جون
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
28210
|
24368 پست
آسمان جون شما هم نظر بده؟
لینک مستقیم
گزارش تخلف
3 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۲:۵۹ ۱۳۹۳/۱۲/۲
pari san
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
7775
|
5225 پست
عزیزم به طور کلی میگن باید در طی مدت زمان های مشخص وقت گذاشته بشه برای حرف زدن راجع به دلخوری ها و ناراحتی ها تا چیزی انقدر نمونه که یک غده چرکی بشه ولی مهناز با همه و بیشتر از همه با خودش لج داره این سکوت های حرص درآر فقط به ضرر همه تموم میشه
لینک مستقیم
گزارش تخلف
4 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۳:۴۳ ۱۳۹۳/۱۲/۲
ASEMAN
سه ستاره ⋆⋆⋆
|
5562
|
3448 پست
نظر منم تقریبا شبیه نظر شماست هر دو پختگی لازم رو نداشتند چه اونجا که مهناز علت ناراحتیشو نگفت و چه اونجا که محمد دلیلش رو نپرسید ویا میدونست و به روی خودش نیاورد و در آخر هم بدترین کار رو کرد و گذاشت و رفت. میدونید دوستان شرط ازدواج فقط بلوغ جسمی نیست بلکه باید به بلوغ فکری هم رسید بلوغ فکری یعنی اینکه بتونی با طرف مقابلت حرف بزنی، ناراحتیتو بگی وبا هم سعی کنی علت و برطرف کنی
لینک مستقیم
گزارش تخلف
4 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۳:۵۲ ۱۳۹۳/۱۲/۲
ASEMAN
سه ستاره ⋆⋆⋆
|
5562
|
3448 پست
یه رازی رو میخوام بهتون بگم...... سرنوشت مهناز خیلی شبیه من بود، اما خوب خدا رو شکر آخر و عاقبتم مثل مهناز نشد و تنها دلیلش این بود که همسر من خیلی خیلی پخته تر از محمد بود، با صبور ی و گذشت منتظر شد تا من به اون بلوغ فکری برسم.شاید دلیل این پختگی اختلاف سنی نه ساله ما بود من یه دختر 21 ساله و همسرم 30 ساله، شاید باورتون نشه خیلی از کارهای من شبیه مهناز بود الان که یاد اون روزها میفتم اول که خندم میگیره بعد بخودم میگم چقدر کارام بچگانه یا شایدم احمقانه بوده بهر حال 16 سال از اون روزا گذشته و همش خاطره شده...... ببخشید بچه ها خیلی پر حرفی کردم دل میخواست بهتون بگم. با اینکه زیاد از کتاب خوشم نيومد ولی خوب دلم میخواست بدونم آخرش چی میشه ببینم سرنوشت مهناز در آخر شبیه من شد یا نه؟
ویرایش شده توسط ASEMAN در تاریخ ۲/۱۲/۱۳۹۳ ۱۳:۵۳
لینک مستقیم
گزارش تخلف
5 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۳:۵۳ ۱۳۹۳/۱۲/۲
ASEMAN
سه ستاره ⋆⋆⋆
|
5562
|
3448 پست
یه چیزی هم بگم به قول الهه جون لال از دنیا نرم.... بنظر من ازدواج رسیدن به تفاهم نیست ازدواج رسیدن به تفاوتهاست، یعنی اینکه به تفاوتهامون پی ببریم و به اونها احترام بگذاریم. اگه مثلا همسر من بدونه یه رفتار یا یه موضوع باعث ناراحتی من میشه بخاطر من اون کار رو انجام نده و یا برعکس ودر غیر اینصورت میشه لجبازي که آخر و عاقبتش میشه مثل شخصیتهای داستان دالان بهشت....
بازهم ببخشید طولانی شد
ویرایش شده توسط ASEMAN در تاریخ ۲/۱۲/۱۳۹۳ ۱۳:۵۸
لینک مستقیم
گزارش تخلف
4 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۳:۱۸ ۱۳۹۳/۱۲/۳
pari san
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
7775
|
5225 پست
واااااااااااااای آسمان چقدر پر و پیمان صحبت کردی! و مهمتر سرگذشت خودت :) :؟ خیلی جالبه برام که عنوان کردی و خداروشکر که شما و همسرت مسیر مسلمی که مهناز و محمد می تونستن برن و نرفتن رو رفتید و موفق شدید.
لینک مستقیم
گزارش تخلف
3 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۳:۲۵ ۱۳۹۳/۱۲/۳
ASEMAN
سه ستاره ⋆⋆⋆
|
5562
|
3448 پست
ممنونم پریسان جون.... انشاالله که همه زندگیا سرانجام خوبی داشته باشه
لینک مستقیم
گزارش تخلف
3 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۱۴:۲۱ ۱۳۹۳/۱۲/۳
pari san
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
7775
|
5225 پست
یه چیزی که توی دالان بهشت خیلی آزارم میده تلاش محمد برای تغییر دادن مهنازه خب آخه این اصلا از بیخ و بن غلطه که کسی رو انتخاب کنی برای ازدواج که تصمیم بگیری بعدها عوضش کنی
لینک مستقیم
گزارش تخلف
یک کاربر از این پست مفید تشکر کرده است (نمایش سپاس ها)
۱۴:۲۴ ۱۳۹۳/۱۲/۳
pari san
پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆
|
7775
|
5225 پست
راستی یک مسئله دیگه که فکر کنم به نظر شما هم اومده . من در مورد دالان بهشت هم گاهی به پرش از خطها بود ، ناامید میشم وقتی یک نویسنده با وجود اینهمه خلاقیت تکرار پشت تکرار میاره.
لینک مستقیم
گزارش تخلف
یک کاربر از این پست مفید تشکر کرده است (نمایش سپاس ها)
۰۱:۰۰ ۱۳۹۳/۱۲/۴
raz
کاربر فعال
|
971
|
542 پست
منم با نظر شماها موافقم اما به نظرمن بیشترین تقصیر رو محمد وداداش بهناز داشتن چون بهناز یه بچه بود و با دنیای بیرون ارتباط نداشت پس به جای یاد دادن راه درست هی پسش میزدن و اذیت میکردن که مثلا ثریا بلده تو نیستی(یه جورایی توسری خوربارش آوردن).
منم میگم محمد سلطه طلب بود آخه چه جوری میشه دختری که تنها اجتماعش مدرسه وخونه بوده ازش توقع داشت مثل ثریا که دانشگاه رفته و با سایر مردهای جامعه حشرونشر داشته رفتارکنه o-O
محمدی که به یه دختر بچه دبستانی میگه توحیاط خونه ات نخند که صدات میره بیرون آیا اجازه میدادکه باپسرها بره کوه!
جالب اینجاست که حتی داداشه هم همین افکار مالیخولیایی رو داشت درصورتی که اون بهتر میدونست مهناز هنوز وارد اجتماع نشده که بخواد بزرگ فکرکنه
لینک مستقیم
گزارش تخلف
3 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
۰۱:۰۲ ۱۳۹۳/۱۲/۴
raz
کاربر فعال
|
971
|
542 پست
چقدر حرف زدمo-O
اما هنوز دلم خنک نشده
حالا شما بگین شاید آروم شم
لینک مستقیم
گزارش تخلف
2 کاربر از این پست مفید تشکر کرده اند (نمایش سپاس ها)
39 از 48
برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت
ثبت نام
کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛
(Log In)
کنید.
موضوع قبل
زیربخش
کتاب و مجله
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
×
ویرایش پست پیشرفته
تبلیغات