۰۹:۲۲ ۱۳۹۳/۴/۹
ياقوتیک ستاره ⋆|2204 |1160 پست
آقا بالاخره یکی از فانتزیام به وقوع پیوست
مامانم از بیرون اومد تا اومد از چیپسم برداره گفتم:
برو اول دست تو بشور!
آقا یک حالی داد یک حالی داد که نگو…
فقط یکم شکستگی لگنم اذیتم می کنه
ولی تمام کبودیام خوب شده
تازه دکتر گفته تا هفته دیگه گچ دست و پامم باز می کنه!