۲۱:۵۴ ۱۳۹۳/۶/۲۴
زمان دانشگاه از یه دختره پولدار خوشم میومد
یه بار سره کلاس اومدم خیلی شیک و مجلسی ازش خاستگاری کنم (یه حلقه فوق العاده تخمي هم خریده بودم )
استاد دختررو صداش کرد
منم پشت سر دختره رفتم
وسط کلاس یهو برگشت نگام کرده
اومدم زانو بزنم حلقه رو بدم بهش (ادا خارجیا ) یهووووو خشتکم جر خورد اومدم خودمو جمع و جور کنم زااااااارت گوزیدم
تا اومدم پاشم یهو عطسه کردم تو صورت دختره
عن دماغم اومد با استینم پاک کردم
فقط یادمه کل کلاس به تر تر افتاده بود از خنده
استاد رفت کما
دختره هم قبول نکرد
:(((((((((