خانه
2.86M

جـــــــــــــکـــــــ جــــــــــالــــــــب

  • ۱۳:۵۳   ۱۳۹۳/۱۱/۲
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|13385 |16410 پست
    روزی مادر شوهری برای شاد کردن عروس خود به بازار رفت و برای او یک سرویس طلا خرید در راه برگشت به این فکر افتاد که عصر به خانه ی عروسش برود و برایش خانه تکانی کند در همین فکر بود که تصمیم دیگری به ذهنش رسید که بعد از خانه تکانی غذای 7 روز عروسش را برایش بپزد و فریز کند تا عروسش مجبور به پخت غذا نباشد و در مقابل پسرش از عروسش به نحوه احسنت تعریف و تمجید نماید

    (برداشتی از کتاب دوزار بده آش، به همین خیال باش، جلد سوم، فصل آرزوهای دست نیافتنی. بخش جون عمه ت)
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان