اینی که میگم جک نیست و واقعیته
خاله ام تو یه آزمایشگاه کار میکرد ..میگفت یه روز یه پیرزنه اومده بود آز خون و نمونه ادرار بده ...از خاله ام مسیر دستشویی رو میپرسه و میره حالا ساعت نزدیک 11 صبحه ....
میره و میاد از خاله ام تشکر میکنه که مادر مرسی راهو نشونم دادی بعد میگه : دخترم مردم زورشون میاد یه کم بیشتر جیش کنن ..من لیوانای همه رو پر کردم
خاله ام



پیرزنه:



رییس آزمایشگاه


میگفت تا بعد از ظهر به همه زنگ زدیم که آزمایشاتون خراب شده دوباره بیاین
