جـــــــــــــکـــــــ جــــــــــالــــــــب

یکی دکتر میشه..
یکی مهندس میشه..
.
.
.
.
منم درس عبرت شدم برا بقیه!!!

هيچگاه نه كسي رو ببخش
نه فراموش كن


سر فرصت بزن دهنشو سرويس كن!

- اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند،

کافیه یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه عالم میفهمن!

مسافر اول : تاسکی تاسکی واسا سوار شم

مسافر دوم: خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

مسافر اول: زهر مار به چی میخندی !؟

مسافر دوم: عزیزم تاسکی یعنی چی !؟ این که تاسکی نیست

مسافر اول: خو پ چیه !؟

مسافر دوم: این شصخیه نه تاسکی !

ﺩﯾﺸﺐ ﺩﺯﺩ ﺍﻭﻣﺪ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ
.
.
.
.
.
.
.
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﮕﺸﺖ
.
.
.
.
.
.
.
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻨﻢ ﭘﺎﺷﺪﻡ ﺑﺎﻫﻢ ﮔﺸﺘﯿﻢ ..
ﺍﺯ ﻧﻔﺲ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ
ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺒﻮﺩ !!
ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﺭﻓﺖ

در جواب ابلهان اينقدر خاموش مانديم! که گفتند: حرف حساب جواب ندارد...!!!

وقتی با خانومت دعوات شد خودت رو کنترل کن
ببوسش.. نازش کن و بزار بخوابه...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
وقتی خوابید ؛ قشنگ برو سر وسایل آرایشیش
با ریملش کفشاتُ واکس بزن...
کرم دور چشم و شبش رو بمال به تایرای ماشینت
با مداد سیاه دور چشمش خش های روی کفشتُ پر کن
با دستمال مرطوبش هـم میتونی میز کامپیوترت رو قشـــــــــــــنگ تمیز کنی..
با موچینش یه حالی به موهای دماغت بدی...

ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻦ ﺍﮔﻪ ﺯﺭﺍﻓﻪ ﻣﺎﺳﺖ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ؟؟؟
.
.
.
.
.
.
ﺗﺎ ﻣﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﺪﺵ ﺑﺮﺳﻪ ﺗﺎﺭﯾﺦﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﻣﺴﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﻪ :|
.
ﺗﺎ ﺍﮐﺘﺸﺎﻓﺎﺕ ﺑﻌﺪﯼ

قديما عشقا اتوبوسی بود
.
.
.
.
تو نيگا ميكردی ، اون نيگا ميكرد تو نيگا ميكردی ، اون نيگا ميكرد
.
.
.
.
تو نيگا ميكردی ، لامصب اون پياده ميشد!!
تو عين اوسكلا ميموندی تو كف :)))))

فقط خدای احد و واحد میدونه امسال چند نفر سبزه های عیدشونو بخاطره من گره میزنن :-D
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
باره این مسئولیت سنگین داره خفم میکنه :((

اگه کسیو دوسش دارین رهاش نکنین

نزارین بره







بگیرین بندازینش تو زیرزمین با کمربند بزنین تا خون بالا بیاره
سیاه و کبودش کنین تا اعتراف کنه عاشقتونه^_^

خودمم میدونم زیادی رمانتیکم
ولی چیکار کنم دست خودم نیس
میفهمی؟ دست خودم نیست

دوستان ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻥ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﮑﺎﺭﻡ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ..
.
.
.
.
.
.
.
.
ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﺣﺮﺍﻡ ﺟﺪﯾﺪ ﭼﯽ ﺍﻭﻣﺪﻩ؟ !!
ﻓﺮﻣﻮﺩﻥ : ﭘﺮﯾﺪن آقایون ﺍﺯ ﺭﻭﯼ آﺗﯿﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺍسم ﭼﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﺳﻮﺭﯼ
ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﺗﯿﺶ ﺯﺩﻧشونﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻗﺮﺑﺖ ﺍﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﺣﻼل ﻭ ﺍﺯ
ﻭﺍﺟﺒﺎت است

گفتگوی دو دختر پای تلفن: سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم... می بینمت خوشگلم... بوس بوس بوس

گفتگوی دو پسر پای تلفن: بنال... بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر

بعد از قطع کردن تلفن :
دخترها: واه واه واه !!! دختره ایکبیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه اه اه انگار از دماغ فیل افتاده حالمو بهم زد

پسرها: بابا عجب بچه باحالیه این ممد خیلی حال میکنم باهاش خیلی با مرامه

عله عله علللللللللللله(scream)(scream)(scream)(scream)(scream)(scream)..




































چیزی نشده فقط کارولین داره علی روصدا میکنه(teeth)(teeth)

امروز بعد از مدتها دلم هوس کرد خونه رو تمیز کنم
.
.
.
.
.
.
.
ولی دیدم هوسه...
منم ادم هوس بازی نیستم به شیطون لعنت فرستادم و دوباره نشستم پای وایبر
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم😁

بر روى كره ى زمين گروهى از جانوران زندگى ميكنند كه نه خود به جفتشان توجه ميكنند و نه اجازه ميدهند موجود ديگرى توجه كند!!
.
.
.
.
.
.
.
به اين جانداران "مردايرانى" ميگويند!!(teeth)(laugh)

دکتر هلاکویی:

هرگز هرگز هرگز هیچ مردی، هیچ زنی را و هیچ زنی، هیچ مردی را نه عوض کرده و نه درست کرده است .... این تحفه ای که شما مي بينيد ده بیست درصد بدتر مي شود که بهتر نمي شود ..... بنابراین اگر با ده بیست درصد خرابتر شدن، مي توانيد او را بپذیرید، مباركتان باشد ..... اگه نه برويد دنبال كارتان و رهايش كنيد..... قوی کسی است که,
نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،
و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
هر گاه زندگی را جهنم دیدی,
سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
سوختن را همه بلدند!!
زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...
با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم،
فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد،
و با خود تکرار می کنم که یادم باشد،
هر آن ممکن است شبی فرا رسد،
و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد،
پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "

همچین میگن زنهای امروز همش سرشون تو گوشیه ...
و به زندگیشون نمیرسن ...
انگار که یادمون رفته ...
زنهای زمان کودکیمون ، واییرشون تو کوچه بود ...
چند تایی می نشستن تو کوچه ...
آنچنان محو غیبت و چرت و پرت می شدن ...
که بچه هاشون :
یا گم می شدن ...
یا از زیر ماشین درشون می آوردن ...
یا رو پشت بوم ، تف می انداختن رو سر مردم ...
یا می شاشیدن رو مردم ...
و تعداد زیادی هم تو حوض خفه می شدن...
همیشه هم ، یا حامله بودن ...
یا بچه به بغل ، ولووو بودن ، این خونه اون خونه ...
یه بافتنی هم می بافتن ...
که در کنار غیبتاشون ، به شوهرشون بگن ...
مثلا از صبح تا شب به فکر جیب آقاشونن ...
و کارهای خونه هم وظیفه بچه ها بود ...
وگرنه یا حبس تو زیر زمین ...
یا چغلی و کتک دست باباها و کمربند و ...
بعله ...
فکر نکنین یادمون رفته ...!
والا ....
به افتخار زنای امروزی ...
یه دست و یه هورااااااا ........