حرفای دل خودم (فقط دوستان نی نی سایتی)

این تاپیک فقط برای دوستان نی نی سایتی هست و ورود افراد متفرقه هم ممنوع می باشد ...

خواهشن غیر از بچه های نی نی سایت وارد نشوند والسلام نامه تموم 

عجبــــــــ 

سرانجام یک عشق نافرجام

یکــی بــــــــــــــــود و یکـــی . . . . نابـــــــــــود…!

دلم یک غریبه میخواهد.



بیاید بنشیند فقط سکوت کند...



من هی حرف بزنم و بزنم



تا کمی کم شود اینهمه بار ...



بعد بلند شود و برود ...



نه نصیحتی نه...!




انگار نه انگار...!!!

آرام تر سکوت کن ، صدای بی تفاوتی هایت مر اسخت می آزارد.

دوست داشتن ساده ست وباور کردنش سخت


تو ساده باور کن که من سخت دوستت دارم

چقـבر تلخه بــه هـمه آرامش بـבے

ولی وقتی


خوבت یه شونـه ے گرم بـراﮮ בلتـنگیهات بخــواﮮ


هیـچ کس کنارت نباشه بهت آرامش بـבه...!

دقیقن مثل خودممممممممم

رشته محبت را بایدبه ضریح دلی بست



که خیال کوچ کردن نداشته باشد....

من اگر عاشقانه مینویسم

نه عاشقم , نه شکست خورده ام!

فقط مینویسم تا عشق یاد قلبم بماند..

در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها

فقط تمرین آدم بودن میکنم!

همین..!

زرگترین اشتباه ما این است که :

گاهی‌ آدم‌ها رو ؛

بسیار طولانی تر از چیزی که لیاقتش رو دارند ،

در زندگیمون نگاه می‌داریم …

برای خودت زندگی کن



کسی که تو را"دوســـــت" داشته باشد...



با تو "می ماند"



برای داشتنت "می جنگد"



اما اگر دوستت نداشته باشد با هر بهانه ای میــــــــرود

"و چقــــــدر دیر می فهمیم


که زندگــــــی


همین روزهاییست که


منتظــــر گذشتنش هســتیم"

گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!



گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!



نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!



ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست !

لم یک چیز غیــر منــتظره می خــواهــد...


مثـل یــکــ تـــلفن غـیــر منتـظـره


مثـل یــکـ دیــدار غــیــر منتـظـره


... مثـل یــکـ حــرفــ غــیــر منتـظـره


مثـل یــکـ آدم غــیــر منتـظـره


مثـل یــک " تــــــــــــــــــــو "...!

✿مـــــــــــیان این همــــــــه "اگـــر" تــــو چـــــــــــقدر "بایدی "

"

مریم مگه عشقت چی شده؟

چیزی نشده

گرچه تقدیر من بی کسی بود
ناله های دلم بس نمی بود ...



داد من این گلویم درید و ...

کاش مرا هم فریادرسی بود ...



مرگ روحم پس از رفتن تو

وای ندیدی چطور دیدنی بود



مانده بودی اگر در کنارم

ماه شب های من چیدنی بود



از دلم آتشی می گدازد

کز جهان یک جهنم بسازد

دست شوم این سرنوشت را

شاید از دوش من بر اندازد ...



هستی ام را به آتش کشیدی

سوختم من ندیدی ندیدی ...



از منی که هست تو بودم

رفتی و دل چه آسان بریدی



بعد تو زندگی پوچ و باطل

بعد تو پای من مانده در گل



من به امید تو زنده بودم

بعد تو من خودم هم نبودم



رفتنت زد آتش بر وجودم

آنی از هم گسست تارو پودم



دیگر از من نه چیزی نمانده

مرگ هم ریشه در دل دوانده



این غم رفتن بی دلیل ات ...!

خط عمرم به پایان رسانده ...!

خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده

دلم از این همه بی توجهی سنگ شده

خیلی وقته که هوای اونورو کردم وافسوس!

این طرف امید خیلیا به من بند شده...

میدونم همه این شعرها منظورت منم
ولی بسه دیگه طاقت ندارم

عجبــــــــ