خانه
11.8K

داستــــــــــان کوتاه دوست دارید ؟!!! بیاید

  • ۲۱:۴۹   ۱۳۹۲/۱۲/۱
    avatar
    کاربر فعال|95 |257 پست

    داستــــان 16 :


                            * یــــــــا عفــــــو*


    غلام سفره را پهن کرد.خورشت آورد و نوشیدنی.کاسه آب و طرف میوه.


    آقای خانه بالای سفره نشسته بود,با جامه نویی به تن و دستار تازه ای به سر.


    غلام میخواست ظرف غذا را بیاورد,پایش گرفت به پیراهن بلند عربی اش و کاسه از دستش افتاد.


    غذا پاچید به سر و روی صاحب خانه و لباسهای نوی او...


    غلام سراپا میلرزید,فکر کرد الان است که کتک بخورد یا بفرستندش خانه دیگری برای بردگی!


    همانجا نشست.گفت:(سرورم!پرهیزگاران موقع عصبانیت,خشم خود را میخورند واز گناه مردم میگذرند.)


    حضرت امام حســــین(ع) دستی به سر و روی خود کشید و به صورت گرفته غلام خندید.

    ویرایش شده توسط لیلی در تاریخ ۲/۱۲/۱۳۹۲   ۰۱:۰۵
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان