خانه
452K

رمان ایرانی " گندم زارهای طلایی "

  • ۱۳:۳۸   ۱۳۹۶/۱۲/۱۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    گندم زارهای طلایی 🌾🌾


    قسمت هفتم

    بخش پنجم



    در حالی که داشتم از خجالت می مردم و هیجان زیادی بهم دست داده بود , گفتم : الان وقت این حرفاست ؟ دارم از غصه دق می کنم , تو چی داری میگی ؟ عروسی کدومه ؟ معلومه که ... من ... من ... من ... صد سالم باشه صبر می کنم ...
    سرشو با رضایت تکون داد و گفت : رو قولت حساب می کنم ...
    من برم , خیلی کار داریم ... تو هم به چیزی فکر نکن و بخواب ...

    و لحاف رو کشید روی من و چند تا ذغال سنگ گذاشت تو بخاری ...
    دم در ایستاد و برگشت و باز به من نگاه کرد ... با تکون دادن سر , یک پلک زد ... اینطوری به من فهموند که آروم باشم و خاطرم از عشق اون جمع باشه ...


    وقتی رفت , نمی دونستم باید چه احساسی داشته باشم ... یک طرف داغ مرگ جواد خان و یک طرف ابراز علاقه ی بی موقع هرمز و اینکه از من خواسته بود منتظرش بمونم , کلافه ام کرده بود ...
    ولی خیلی زود لرز کردم و تب شدید که هیچی از اطرافم نمی فهمیدم ...
    وجود خاله رو حس می کردم ... همینطور که گریه می کرد برای جواد خان , از من پرستاری می کرد و هر ازگاهی صدای هرمز رو می شنیدم ....
    شب خیلی سخت و بدی رو همه گذروندیم ...
    صبح یکم تبم کم شده بود ... توی اون برف و یخبندون , همه از خونه برای به خاک سپردن جواد خان رفتن ...
    ولی من اصلا نمی تونستم از رختخواب بیام بیرون ... خاله منو به یکی از دوستانش سپرده بود ...

    ولی من حتی صورت اونو ندیدم ...
    در حالی که از شدت تب می سوختم و هذیان می گفتم , صدای خانجانم رو شنیدم ...
    اول فکر می کردم چون بهش نیاز دارم اینطوری فکر کردم ... ولی وقتی دست نوازش به سرم کشید و گفت : درد و بلات تو سرم بخوره مادر , الهی من بمیرم که تو رو به این حال نبینم ... مادرت بمیره ... بی مادر بشی ...
    نتونستم برات مادر خوبی باشم , فدای اون موهای قشنگت بشم ... به چه حال و روزی افتاده بچه ام ...
    دستم رو آهسته بلند کردم تا دست اونو بگیرم ... لب هام می لرزید و اشک از دو طرف صورتم پایین ریخت ...
    با بی رمقی آهسته گفتم : خانجان ... اومدی ؟ جواد خان رفت پیش آقا جانم ...




    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان