خانه
453K

رمان ایرانی " گندم زارهای طلایی "

  • ۰۰:۳۹   ۱۳۹۷/۱/۲۰
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    گندم زارهای طلایی 🌾🌾


    قسمت بیست و هفتم

    بخش سوم



    خیلی دیروقت کارا تموم شد و من و علی برگشتیم به اتاقمون ...
    من از خستگی رفتم زیر کرسی و زود خوابم برد ...

    اون شب خواب دیدم در حالی که چادر سفیدی سرم بود , توی یک جای سرد روی سنگ فرش های سنگی در حالی که کفش به پا نداشتم می دویدم و فریاد می زدم : علی ... علی ...

    یک مرتبه اون جلوم ظاهر شد ... بهش گفتم : خسته ام علی , بغلم کن ...
    با نگاهی مهربون به من نگاه کرد و تا اومد منو بگیره , صورت عزیز خانم رو دیدم که با نفرت نگاهم می کرد ...


    نمی دونم چرا تو خواب اونقدر وحشت کردم که با ناله از خواب پریدم و تا مدتی خوابم نبرد ...
    فردا علی منو برد کلاس و زودتر از موقع با هم برگشتیم خونه ...
    با هم از در حیاط رفتیم به اتاقمون ... علی زیر کرسی خوابید و من رفتم برای کمک ...

    روضه شروع شده بود ... خونه پر شده بود از عزاداران امام حسین ...
    از ملیزمان پرسیدم : خانجانم نیومده ؟

    سینی استکان های خالی رو داد به من و گفت : نه , خاله هنوز نیومده ... اینا رو ببر بده به منظر , آب بکشه ... روضه که تموم شد باید به همه چایی بدیم ...

    و خودش برگشت تو اتاق ...
    دلم خیلی گرفته بود ... سینی رو دادم و برگشتم ...
    ما معمولاً توی اتاق نمی نشستیم و پذیرایی می کردیم ...

    اما اون روز یک آقایی که صدای سوزناکیداشت , چنان روضه می خوند که منو خیلی زیاد تحت تاثیر قرار داد و به یاد غصه های خودم رفتم کنار خاله نشستم و چادرم رو کشیدم رو صورتم و گریه کردم ...
    یک مرتبه ملیزمان اومد و جلوی من خم شد و گوشه ی چادرم رو گرفت و گفت : لیلا به جایی نگاه نکن , بلند شو با من بیا ...
    روتو بگیر کسی تو رو نبینه ...
    گفتم : چی شده ؟ خانجانم اومده ؟
    گفت : نه , پاشو با من بیا ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان