خلاصه قسمت شصت و پنج 65 سریال گوزل
جهان و اوزان دارن از دزدی موگه حرف میزنن ک جهان میگه ایکاش بهش دروغ نمیگفتی میگفتی ک پسرجهان گلپناری و میخنده ک اوزان میگه نخند فک میکنم احمقم و میگه من بخاطر ایسو اومدم اینجا وگرنه خودتم میدونی نمیومدم ک جهان میگه تو بالغی تصمیم باخودته اگ میای بیا اگ ک نه برگرد باتاکسی برو که اوزان باجهان میرن داخل و گوزل و ایسو ازشون به خوبی استقبال میکنن.
دلارا و راحمی هم تنهایی باهم درحال غذا خوردن هستن ک راحمی میپرسه اوزان کجاست ک دلارامیگه بیرونه کی میتونه خونه نگهش داره راحمی میگه خوبه بره بیرون تا همه چ ازذهنش بگذره ک دلارا میگه اره بگذره ی دزد دیگه رو بیاره خونه ک راحمی میگه اینطوری نگو جوونه.
یکی از طلبکارای راحمی زنگ میزنه و میگه ک کارهای بدهیت افتاده عقب و راحمی ناراحت میشه.
همه توخونه گوزل درحال حرف زدن هستن وباهم قرار میذارن ک تابستون برن مسافرت و گوزل هم قبول میکنه باهاشون بره.
جهان از اوزان تشکر میکنه ومیگه ممنونم بخاطر نیت خوب ودرکت ک اوزان میگه دراصل من ازت ممنونم فقط مامان نشنوه ک اومدیم جهان میگه مگه نگفتی دروغ بده ک اوزان میگه مصلحیتیه ک جهان میگه باشه فقط ایندفعه.
جاندان و اوزجان باهم میرن رستوران و اوزجان قیمت غذاهارو میبینه و حالش خراب میشه.
توخونه گوزل ایسو ب اوزان میگه ک دلارا رفته پیش گوزل و چرت وپرت گفته ک گوزل میگه ایسو چ میکنی اگ منظورت اینه ک من ب بابات شک کردم و باور کردم اره ولی بعد فهمیدم اشتباه کردم من باباور این دروغ درحق بابات ناحقی کردم ک جهان عصبی میشه و ب ایسو میگه من این موضوع رو بستم دیگه ادامه ش نده.
راحمی با رفیقش داره درمورد بدهیش حرف میزنه ک دلارامیاد و میفهمه بدهی داره ومیگه من پرداخت میکنم ک راحمی میگه وقتی پسرم هست عروسم میخواد کمکم کنه ک دلارامیره و براش چک میاره ومیده بهش.
اوزان میاد و دلاراازش میپرسه کجابودی چیشده ک اوزان حرفی نمیزنه و میره اتاقش.
جاندان ب اوزجان میگه که دعوای سرپرستی ایسو زیاد طول میکشه ممکنه قاضی باز تست دی ان ای بخوادوضعیت اقتصادی هم باید ثبت بشه یعنی برگه بیمه و حقوق لازمه ک اوزجان میگه ندارم. وجاندان میفهمه اصلا بیمه نداره و اوزجان فقط واس اینکه وقتش بگذره میره تعمیرگاه ک جاندان میگه باید این موضوع رو حل کنیم.
جهان واس ایسو ی اسب گرفته و ایسو خیلی خوشحال میشه و اسمشو میذاره کارامل و باهاش میره بازی کنه که اوزجان میاد و تشویقش میکنه ولی ایسو نمیبینتش وجهان میبینه و عصبی میشه و باهم ی کم بحث میکنن ک اوزجان ازجیبش ی برگه ای درمیاره و ب جهان نشون میده و میگه ازت شکایت کردم ایسورو ازت میگیرم و ميره.
و جهان بادیدن برگه دیوونه میشه.
جاندان هم میره پیش دلارا و میگه ک ایسو رو ازت میگیریم و دلاراهم دیوونه میشه.
گوزل میره پیش جهان و ایسو ک میبینه جهان حالش خوب نیست ناراحته وازش میپرسه چیزی شده ک جهان میگه بعدا میگم.
دوباره ازطرف اوزجان دوتااراذل میان و مزاحم میشن ولی گوزل نیست و دریا و دوستش با چاقو و تهدیداینکه ب پلیس زنگ میزنن بیرونشون میکنن.
جهان همه چیو ب گوزل میگه و میگه نمیدونم بااین ادم چ کنم ادم نمیشه این ادم منو تو دردسرمیندازه.
دوتااراذل میرن پیش اوزجان و میگن ک نتونستیم پول رو از گوزل بگیریم ک اوزجان میگه نتونستید ازپس سه تازن بربیاید ک میگن خیلی سرسخت هستن یکیشون چاقو کشید و اوزجان میگه درست میشه.
جهان و دلارا درحال بحث کردن هستن سر ایسو،دلارا ب جهان میگه که جاندان بااوزجان میچرخه ک جهان میگه دنیااز کنترل خارج شده جاندان و اوزجان باهم میپرن و بعد میگه ببین دلارا همه کارای کثیفی ک کردي برگشت ب خودت تو بودی ک اوزجانو ازاد کردی ک دلارامیگه همش من مقصرم من فقط اشناشون کردم باید خودش حدشو بدونه ک جهان میگه ب من چه حرف حرف ایسو باشه دنیارو روسرتون خراب میکنم.
گوزل میره پیش اوزجان و داد و بیدا میکنه و میزنه شیشه ماشین مشتری انگین رو میشکنه ومیگه دست ازسرمون بردار.
جاندان میره پیش جهان و جهان میگه چطور میخوای ایسویی ک تو دستات بزرگ شده رو بدی ب دست اوزجان دیوونه ک جاندان میگه اون باباشه حق داره ک جهان میگه حق نداره عدالت این نیست که ایسوی من نام خانوادگی اون دیوونه رو ک هزارتا جرم کرده رو باخودش داشته باشه ک جاندان میگه ازمن چ میخوای ک جهان میگه یک ازاین دعوا انصراف بدی دو وکیل اوزجان نشی سه به پای من نپیچ.
انگین هم بخاطراینکه شیشه ماشین مشتریش شکسته بااوزجان دعوا میکنه و میگه هیچکسو دوست نداشته باش چون فقط ضرر میزنی.
دلارا میره پیش الپر و میگه این خونه رو ازت بخرم واس مهمون چند میفروشی که الپرمیگه لطفا مسخره بازی درنیار من داداشتم ک دلارامیگه تو داداشم نیستی تو پسرغیرمشروع بابامی ک الپرمیگه ی مقدار پول بهم بده ک بدهی هاموبدم منم سند خونه رو میزنم ب نام تو ک دلارا میخنده و دراخرمیگه تو نقشه داری برای بار دوم خونه رو بهم بفروشی و بعد توش زندگی کنی؟من اصلا دلم برات نمیسوزه ومیره.
جهان میره المان و از گوزل و ایسو خدافظی میکنه گوزل واسه دریا خوابشو تعریف میکنه ک و خوابش دیده واس غزل اتفاق بدی افتاده.
غزل تو کلاس سرامتحان تقلب میکنه و معلم مچشو میگیره گوزل میره مدرسه پیش غزل و باهم میرن تاحرف بزنن که ماشين چپ ميكنه.