سلام عزیزم

 سلام 

ببخشید گلی . همسری اومد ناهار خوردیم . قیمه بادمجون .
تو لطف داری عزیییییییییییزم ....
تو ناهار خوردی؟؟؟؟؟

بابا دست پخت این کاره نوش جونت
آره عزیزم می خوای بریم توی تاپیکی که بچه های دیگه هم هستند

آآآآآره حتما .....
اسم تاپیک کیا دوس دارن....؟؟؟؟؟
اگر آره من 10 دقیقه دیگه میام ....

http://zibakade.com/Topic.aspx?TID=1668&PID=12666

آره عزیزم بیا زودی دلم می تنگه ها

سلام نازلی کجایی هنوز نیومدی؟!!؟؟

سلام عزیزم
من اومدم . داشتم حریم سلطان نگاه میکردم!!

من اینجاااااام

صبحت بخیر عزیز دلم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من دیشب ندیدم چی شد ؟؟!!

صبحت بخیر عزیز دلم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من دیشب ندیدم چی شد ؟؟!!

صبح تو هم بخیر گلی
وقتی ابراهیم پرنسس رو که فرار کرده بود رو کت بسته آورد کاخ شکار سلطان سلیمان اونجا بود . ابراهیم به سلطان گفت که خرم باعث فراری دادن پرنسس شده . سلطان هم واکنش خاصی نشون نداد و یه لبخند کوچولو هم زد . خرم هم در حال شیرینی پخش کردن و خوشحالیه .آآآآآآخی آرمین هم با والی خان ازدواج کرد شب عروسیش مرد .خیلی نالاحت شدم......

ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا چه بد که مرد بیچاره والی خان


خرم هرچی بیاد سرش حقشه خوشحال میشم ضایع میشه

آره واقعا . اما راستش بعضی وقتا از زیرکیش خوشم میاد .... خیلی دسیسه زنانه داره ...

آره خیلی
هم از خرم حرص می خورم که انقد پورو ااااا هم از تپراک که انقد بخود مهربونه

اسم تپراک رو نیار که اون دیگه نوبرشه....
به نظرم خیلی ساده ست ......
آآآآآآآخه کی حاضر میشه اینقد در مورد شوهرش از خود گذشتگی کنه و دو دستی تقدیم دیگرانش کنه ...... مهربونی بیش از حد هم خوب نییییست .
راستی دقت کردی توی سریالای ترکی چقد زود به زود بچه دار میشن؟؟؟

آره اصلا سریالای ترکی دیگه بدرد نمیخورن همه عاشق هم میشن

همه خیانت می کنن

دیشب و ندیدم چی شد؟؟؟

یشیم که رویه ش رو تغییر داده می خواد با آرامش چتار رو کم کم مال خودش کنه . توپراک و چنار با هم رفتن خونشون(چنار پیش یشیم بود) . قرار شد شب با هم برن بیرون شام بخورن. همون موقع یشیم زنگ زد به چنار گفت می خوام واسه بچه پرستار انتخاب کنم تو هم بیا . خلاصه اینکه چنار رفت پیش یشیم و هر پرستاری که میومد به یه بهانه ردش میکرد و چنار رو تا عصر پیش خودش نگه داشت . توی این فاصله توپراک موهاشو بیگودی کرده بود داشت طبق معمول لباسای زشتش رو می پوشید که مادر شوهرش اومد بهش گفت یه کم بیشتر به خودت برس و لباسای خوشکل تر بپوش و حریفت که یشیم باشه خیلی حریف سختیه . توپراک هم رفت آرایشگاه آرایش و مدل موشو مناسب کرد و لباس خوشکل پوشید و چنار وقتی دیدش کلی تعجب کرد و با هم رفتن بیرون. راستی ریحان هم داشت میرفت پیش اون وکیله که تازه دوس پسرش شده که شوهرش تعقیبش کردو......تموم شد

مریم جونم صبح که من وارد سایت شده بودم تو 3 تا ستاره داشتی باااااااااااور کن خودم دیدم !!!!!!!!!!
چرا دوباره 2 تا شد؟؟؟