خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۰۸:۱۶   ۱۳۹۴/۹/۸
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    گفتمش سلطان قلبم تو کجا اینجا کجا.
    منطق و عشق و خرابات بوده اند از هم جدا.

    گفت از روزی که عشقت در دلم ریشه دواند.
    منطق و عقل و تفکر را ز جانم زود راند.

    گفتمش ای محرم رازم تو جانم سوختی.
    بی وفا حالا که وقت توبه شد افروختی.

    گفت ای همراز عاشق پیشه ی نیکو سرشت.
    با تو حتی دوزخم باشد نکوتر از بهشت.

    دیگر حتی لحظه ای ترکت نمیگویم تو را.
    تا زمان مرگ خود ثابت کنم این ادعا.

    تا شنید همراز بیدل این سخن از یار خویش.
    داد بر دستان داور با دو دستش جان خویش.

    قصه ی همراز عاشق تا ابد پاینده است.
    هر کسی عاشق شود تا بی نهایت زنده است.
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان