۱۰:۲۹ ۱۳۹۴/۹/۹
بزن زخم زبان از زهر پرکن استکانمرا
که خود با دست خود بر باد دادم دودمانمرا
بخواهم یا نخواهم سرنوشتم را پذیرفتم
پذیرفتم که تنها بگذرانم هفت خوانم را
شکایت از شکست ناجوانمردانه جایز نیست
که خود در آستین پرورده بودم دشمنانمرا
پشیمانم اگر نالیده ام از بخت نابختم
در اینجا هیچ کس حتی نمی فهمد زبانمرا
سراغ زنده مانی یا سراغ مرگ باید رفت
خداوندا چه مشکل طرح کردی امتحانمرا
(الهام دیداریان)