خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۰:۲۹   ۱۳۹۴/۹/۹
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    جنگل همه ی شب سوخت در صاعقه ی پاییز
    از آتش دامن گیر ای سبز جوان بر خیز!

    برگ است که می بارد! چشم تو نبیند کاش
    این منظره را هرگز در عالم رویا نیز

    هیهات... نمی دانم این شعله که بر من زد
    از آتش «تائیس» است یا بارقه ی «چنگیز»!

    خاکستر من دیگر ققنوس نخواهد زاد؟
    و آن هلهله پایان یافت این گونه ملال انگیز!

    تا نیمه چرا ای دوست! لاجرعه مرا سرکش
    من فلسفه ای دارم یا خالی و یا لبریز

    مگذار به طوفانم چون دانه به خاکم بخش
    شاید که بهاری باز صور تو دمد برخیز

    محمدعلی بهمنی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان