۱۳:۴۵ ۱۳۹۴/۹/۹
چای دم كن با محبت میهمانت میشوم
من همان قند دو پهلوی لبانت میشوم
در دل تنگم عجب جا كرده ای جانان من
گر بخواهی در دل تنگ تو جانت میشوم
یك اشاره از تو بنیادِ دلم را میكٓند
گر تو خواهی بهتر از جان جهانت میشوم
ناز كم كن من كه گفتم میخرم ناز تو را
آنقدر میخواهمت آهو ، شبانت میشوم
شب شدی تو ماه تابم ، روز خورشید منی
مهربانی دیدم از تو ، مهربانت میشوم
چشمهء عشقی كه میجوشی درون سینه ام
حكم دریاییّ و من آب روانت میشوم
گفته بودی دوست داری یك نفر مهمان كنی
چای دم كن با محبت میهمانت میشوم