خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۳:۰۸   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    من از آن کافه ی زیبای چشمانت طمع دارم
    که هر صبحی بریزد، قهوه در فنجانِ اشعارم

    تمامِ شب فقط در وصفِ چشمان تو میگویم
    چرا که جز نگاهِ تو، نمی گنجد به پندارم

    نمیدانم که میدانی پس از هر شب بخیرِ تو
    به چشم بسته ات، مانندِ شب بندی گرفتارم ؟

    به شبهای سیاهِ من، امیدِ صبح فردایی
    که از شوقِ نگاهت، تا سحر افسون و بیدارم

    من از غیرت، چنین نیلوفرانه بر تو می پیچم
    که بینِ چشمِ نااهلان و اندامِ تو، دیوارم

    بخواهی یا نه، من هر لحظه بر دورِ تو میگردم
    به دورِ نقطه ی اوجِ خیال خویش، پرگارم

    چه ها گویم من از عشقِ فروزان تو در این دل
    که من قدرِ تمام دوستی ها، دوستت دارم

    بیا شیرین کن اشعار مرا با طعمِ لب هایت
    که من از هر غزلخوانی دگر، غیرِ تو بیزارم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان