خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۳:۲۷   ۱۳۹۴/۹/۱۰
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    رفتنت را همه ی اهل محل فهمیدند
    آخرِ شعر فقط نامِ تو را میدیدند ...

    دل به دریا زده ام مرگ به ساحل آمد
    فالِ حافظ زدم این مرتبه باطل آمد

    غصه ها را سر هر وعده ی رفتن خوردم
    گاه و بی گاه سرِ شعر خودم میمردم ‌...

    مثلِ بیدی که به هر باد کمی میلرزد
    شانه هایم پیِ هر درد و غمی میلرزد

    جاده بی رحم ترین فاصله را میفهمد
    مرگِ خاموشِ تهِ قائله را میفهمد ...

    عطرِ پیراهن تو طعنه به باران زده است
    رفتنت زخمِ بدی بر تنِ اذرزده است ...

    حکمت و قسمت و دنیا و دلت همدستند
    جاده ی آمدنت را به نگاهم بستند ...


    آرزویم شده ردَّت به خیابان برسد
    تا که با آمدنت شعر به پایان برسد
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان