خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۰۹:۳۶   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    بوسه
    گفتمش
    شیرین ترین آواز چیست ؟
    چشم غمگینش به رویم خیره ماند
    قطره قطره اشکش از مژگان چکید
    لرزه افتادش به گیسوی بلند
    زیر لب غمناک خواند
    ناله زنجیرها بر دست من !

    گفتمش
    آنگه که از هم بگسلند ؟
    خنده تلخی به لب آورد و گفت
    آرزویی دلکش است اما دریغ
    بخت شورم ره برین امید بست
    و آن طلایی زورق خورشید را
    صخره های ساحل مغرب شکست
    من به خود لرزیدم از دردی که تلخ
    در دل من با دل او می گریست

    گفتمش
    بنگر در این دریای کور
    چشم هر اختر چراغ زورقی است...
    سر به سوی آسمان برداشت گفت
    چشم هر اختر چراغ زورقی ست
    لیکن این شب نیز دریا یی ست ژرف
    ای دریغا پیروان !‌ کز نیمه راه
    می کشد افسون شب در خواب شان

    گفتمش
    فانوس ماه
    می دهد از چشم بیداری نشان ...
    گفت
    اما
    در شبی این گونه گنگ
    هیچ آوایی نمی آید به گوش

    گفتمش
    اما دل من می تپد
    گوش کن اینک صدای پای دوست !
    گفت
    ای
    افسوس در این دام مرگ
    باز صید تازه ای را می برند
    این صدای پای اوست

    گریه ای افتاد در من بی امان
    در میان اشک ها پرسیدمش
    خوش ترین لبخند چیست ؟

    شعله ای در چشم تارکش شکفت
    جوش خونن در گونه اش آتش فشاند

    گفت
    لبخندی که عشق سربلند
    وقت مردن بر لب مردان نشاند

    من ز جا برخاستم
    بوسیدمش ...

    هوشنگ ابتهاج
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان