خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۰:۵۸   ۱۳۹۴/۹/۱۲
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    ماه تابان
    تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم
    روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم

    حال اگر چه هیچ نذری عهده دار وصل نیست
    یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم
    ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
    شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم
    بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود
    من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟!
    ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من!
    من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم
    لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید
    تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!!

    کاظم بهمنی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان