خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۳:۱۴   ۱۳۹۴/۹/۱۴
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    پادشاه فصل ها
    آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
    ابر با آن پوستین سرد نمناکش
    باغ بی برگی
    روز و شب تنهاست
    با سکوت پاک غمناکش
    ساز او باران، سرودش باد
    جامه اش شولای عریانی است
    ور جز اینش جامه ای باید
    بافته بس شعله ی زر تار پودش باد
    گو بروید یا نروید هر چه در هر جا که خواهد یا نمی خواهد
    باغبان و رهگذاری نیست
    باغ نو میدان
    چشم در راه بهاری نیست
    گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد
    ور به رویش برگ لبخندی نمی روید
    باغ بی برگی
    که می گوید که زیبا نیست؟
    داستان از میوه های سر به گردون سای
    اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید
    باغ بی برگی
    خنده اش خونی است اشک آمیز
    جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن
    پادشاه فصل ها، پاییز
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان