۱۷:۰۱ ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
اگر تيغ تو می برد مبر نان کسی هرگز
که اين برندگی را خنجر خونخوار هم دارد
ای هيچ بهر هيچ در عالم مپيچ
که اين پيچيدگی را در طبيعت مار هم دارد
ای که می زنی نيش و نمی دانی
که اين راه و روش را عقرب جرار هم دارد
گنهکارم من ژوليده يارب تو خود می دانی
که گل با آن همه حسن و لطافت خار هم دارد
ندارم شکوه از بيگانگان از خويش می ترسم
ندارم وحشت از ببر و پلنگ و حمله گرگان
از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم
من را با خانقاه و خرقه و کشکول کاری نيست
من از اعمال زشت خلق نادرويش می ترسم