۲۰:۵۶ ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
می آید
زخم را میزند
بدون مداوای زخم
آهسته می رود
تو سالهای بعد
به یادت می آید
که چقدر دوستش
داشتی
به کنار درختی لمیده بودم
آب ها گرم بودند
چای و پرندگان
دل چسب نبودند
من جایی را هم سراغ
نداشتم
که لحظه ای
فقط لحظه ای
به تو و باران کنم .
.
احمد رضا احمدی