۲۰:۵۶ ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
نوبر است این چشم ها حیف است خوابش می کنی تا به کی قلب مرا هرشب خرابش می کنی
انقدر سیب گناه از چشم هایت می کند
مطمعنا یک شبی ادم حسابش می کنی
کاش می شد کوچه ای باشم که شب ها در سکوت با قدم هایت دچار اضطرابش می کنی
باشد از از جنس خدایی پس خدایی کن بگو
کی دعایی را که کردم
مستجابش می کنی؟
خانه ای می سازم از عشق تو در رویای محض با وجود انکه می دانم......خرابش میکنی......