خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۶:۲۴   ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    @Aryaeichanel

    هوست معتکف خانه خمارم کرد
    عشقت از صومعه و مدرسه بيزارم کرد

    خاطرم را ز حديث دو جهان باز آورد
    لب لعل تو به يک عشوه که در کارم کرد

    شورها در سر و با خلق نمی يارم گفت
    زخمها بر دل و فرياد نمی يارم کرد

    می شنيدم که شود نيک به شربت بيمار
    شربتی داد خيال تو که بيمارم کرد

    من ندانم سبب گرم و گدازی که مراست
    تا چه زورست و تعدی که چنين زارم کرد؟

    سايه ای بودم و عکس تو بپوشيد مرا
    ذره ای بودم و نور تو پديدارم کرد

    ديده تا باز گشودم به تو انديشه ببست
    در بروی همه و روی به ديوارم کرد

    آنکه اندر عقب من به تعبد کوشيد
    بعد ازين حال ندانست که انکارم کرد

    مرده بودم به سخن های تو گشتم زنده
    خفته بودم صفت حسن تو بيدارم کرد

    باده هر که چشيدم سبب مستی بود
    اوحدی زان قدحی داد که هشيارم کرد

    #اوحدی_مراغه ای
    @Aryaeichanel
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان