خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۳:۵۸   ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    می توانی بروی قصه و رویا بشوی

    راهی دورترین نقطه ی دنیا بشوی

    ساده نگذشتم از این عشق ، خودت می دانی

    من زمینگیر شدم تا تو ، مبادا بشوی

    آی ! مثل خوره این فکر عذابم می داد ؛

    چوب ما را بخوری ، ورد زبان ها بشوی

    من و تو مثل دو تا رود موازی بودیم

    من که مرداب شدم ، کاش تو دریا بشوی

    دانه ی برفی و آنقدر ظریفی که فقط

    باید از این طرف شیشه تماشا بشوی

    گره ی عشق تو را هیچ کسی باز نکرد

    تو خودت خواسته بودی که معما بشوی

    در جهانی که پر از وامق و مجنون شده است

    می توانی عذرا باشی، لیلا بشوی

    می توانی فقط از زاویه ی یک لبخند

    در دل سنگ ترین آدم ها جا بشوی

    بعد از این، مرگ نفس های مرا می شمرد

    فقط از این نگرانم که تو تنها بشوی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان