۱۴:۳۲ ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
[Forwarded from Maryam... Zaman]
دل من لک زده از دوری تو آب شده
نبض قلبم به نفسهای تو بی تاب شده
این دل ساده ی من، بسکه برایت زده شور
دل ، من سنگ نمک ، گشته و کمیاب شده
چون فشارم همه شب ، تا به ثریا رفته
قلب من سکته زده وصله نایاب شده
بسکه چشمم به همه ، درد دلش را گفته
درد های دل من چون پل نواب شده
شب یلدا شد و من ، تا به سحر بیخوابم
اشک در چشم ترم مانده و مرداب شده
پیر مردی بمن از روی نصیحت می گفت
به جهان عهد و وفا ، گوهر نایاب شده
من زبانم شده بند و نگهم مانده به راه
مثل ماهی که دهن ، بند به قلاب شده
ای خدا قلب مرا تشنه به عشقی تو نکن !
تا بفهمم که دلم سالم و شاداب شده