خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۸:۳۳   ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    من زنده بودم اما انگار مرده بودم
    از بس که روزها را با شب شمرده بودم
    یک عمر دور و تنها ، تنها به جرم اینکه
    او سر سپرده می خواست من دل سپرده بودم
    یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم
    از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
    در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد
    گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم
    وقتی غروب می شد ، وقتی غروب می شد...
    کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم

    #محمد_علی_بهمنی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان