۰۱:۱۴ ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
یک نفر نی میزند در معبد تنهایی ام
یک نفر گم میشود در خنده شیدایی ام
روی موهایم هزاران یاس آبی رسته است
بعد از این من هستم و افسانه رسوایی ام
چشمهای خیس شب در هی هی چوپان
دل میزند آهنگ اندوه من و تنهایی ام
این شب آخر که یلدا را سیه رو کرده است
خواب را پس میزند در نغمه لالایی ام
کاش فردا معنی امروز کشتن را نداشت
اهل امروزم ولی دیوانه فردایی ام
یک نفر نی میزند در غربت فردای من
آه از این نغمه و این رقص بی پروایی ام
باز از امروز تا فردا جنونی دیگر است
نغمه های گرم چوپان می کند لیلایی ام,,,