۰۱:۱۵ ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
هیچ کَس در این آبادی خاموش بیدار نیست
خودبخواب زدگانِ قهّاری دارد اینجا
چه غرییه باشی چه آشنای این حوالی
هیچ کَس میلِ به
بیداری و پاسخ ندارد
همه جا را "آب
بگیرد
بازهم "نانِ
این مردم
در تنور,
خواب است
بمانم ; باید بخوابم
و
غرق شوم در کابوس های رنگی اینان
گرچه آسمان همه جا یکرنگ است
بقچه ی رفتن بست
و
باید رفت
بمانم زیر آوارِ سکون خواهم ماند
شاید آنسوی تعبیرها
مردمانی باشند
که سالهاست
خواب را بر خود,
برای خود
حرام می دانند...