خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۲:۱۷   ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    ما که رقصیدیم به هر، سازی زدی ای روزگار
    دل به تو بستیم و آخر ، دل شکستی روزگار

    خوب بودم پس چرا کاتب برایم غم نوشت
    کی روا باشد جوابم ،با بدی ای روزگار

    فارغ التحصیل دانشگاه درد و غصه ام
    بهر شاگردت عجب، سنگ تمامی روزگار

    گر برای دیگران مثل بهاران سبز سبز
    بهر من پاییزی و ،فصل خزانی روزگار

    میکنم دل خوش به هر چیزی حسودی میکنی
    مثل رهزن میزنی، بر خنده ام چنگ روزگار

    کاش می گفتی ز آزارم چه حاصل میشود
    وای عجب بی معرفت ،اهل جفایی روزگار

    چون پرنده با چه شوقی لانه بر هم میزنم
    دست بی رحمت کند خانه خرابم روزگار

    چرخ گردون با دلم نامهربان باشد ولی
    با همه درد و غمت بازم صبورم روزگار
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان