خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۸:۱۹   ۱۳۹۴/۱۱/۱
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|19959 |39378 پست
    خانمانسوز بود آتش آهی گاهی
    ناله ای می شکند پشت سپاهی گاهی

    گرمقدر بشود سلک سلاطین پوید
    سالک بیخبر خفته به راهی گاهی

    قصه یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود
    به عزیزی رسد افتاده به چاهی گاهی

    روشنی بخش ازآنم که بسوزم چون شمع
    روسپیدی بود از بخت سیاهی گاهی

    عجبی نیست اگر مونس یار است رقیب
    بنشیند بر گل هرزه گیاهی گاهی

    زردروئی نبود، عیب مرانم از کوی
    جلوه بر قریه دهد خرمن کاهی گاهی
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان