خانه
2.86M

شعر و شیدایی

  • ۱۷:۴۷   ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    avatar
    کاپ آشپزی کاپ عکاس برتر 
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|48382 |46689 پست
    غمی افتاده در جانم؛پریشانم پریشانم
    چرا میسوزم اینگونه نمیدانم نمیدانم
    دلم بیهوده میگیرد هوایم ابری ابریست
    پر از بغضم نمیبارم ولی محتاج بارانم
    میان شک و تردیدم چرا آشفته ام گاهی
    خدایاعاشقم یعنی؟که غم افتاده در جانم
    زبانم لال شاید عاشقم کرده ست چشمانت
    چگونه پاک دیدن را بیاموزم به چشمانم
    تو ای شیرین من با خنده هایت دل نبر از من
    در این ایام کوتاهی که در شهر تو مهمانم
    مسافر هستم و باید ببندم کوله بارم را
    خداحافظ شب شعرم خداحافظ نمیمانم ✨
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان