۱۶:۴۲ ۱۳۹۴/۱۱/۲۱
در نهانخانه عشرت صنمي خوش دارم
كز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
عاشق و رندم و ميخواره به آواز بلند
وينهمه منصب از آن حور پريوش دارم
گر تو زين دست مرا بي سر و سامان داري
من به آه سحرت زلف مشوش دارم
گر چنين چهره گشايد خط زنگاري دوست
من رخ زرد به خونابه منقش دارم
گر به كاشانه رندان قدمي خواهي زد
نقل شعر شكرين و مي بي غش دارم
ناوك غمزه بيار و رسن زلف كه من
جنگها با دل مجروح بلاكش دارم
حافظا چون غم و شادي جهان در گذر است
بهتر آنست كه من خاطر خود خوش دارم
حافظ