۱۴:۲۵ ۱۳۹۴/۱۱/۲۵
سنگ-دل ، دوری محبوب ، چه می داند چیست ؟
زیر سر ، بالش مرطوب ، چه می داند چیست ؟
گفت : این راه جنون است نرو عاقل باش
کور و کر ، فرق بد و خوب ، چه می داند چیست؟
دست ؛ معتاد ، دلم تنگ ، لبانم ؛ آتش
تن من ، طاقت ایوب ، چه می داند چیست ؟
محو چشمان تو با منظره ها بیگانه است
مست موهای تو مشروب ، چه می داند چیست؟
آتش فتنه به پا کردی و رفتی به کنار
روح خونسرد تو آشوب ، چه می داند چیست ؟
شعله شوق تو را می کشم و مجبورم
دل آرام تو سرکوب ، چه می داند چیست ؟
ظاهرا خوبم و در عمق خودم می پوسم
موریانه تپش چوب چه می داند چیست ؟