۰۰:۰۲ ۱۳۹۴/۱۱/۲۷
درد ما را در جهان درمان مبادا بی شما
مرگ بادا بی شما و جان مبادا بی شما
سينه های عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جانهای ما خندان مبادا بی شما
بشنو از ايمان که می گويد به آواز بلند
با دو زلف کافرت کايمان مبادا بی شما
عقل سلطان نهان و آسمان چون چتر او
تاج و تخت و چتر اين سلطان مبادا بی شما
عشق را ديدم ميان عاشقان ساقی شده
جان ما را ديدن ايشان مبادا بی شما
جانهای مرده را ای چون دم عيسی شما
ملک مصر و يوسف کنعان مبادا بی شما
چون به نقد عشق شمس الدين تبريزی خوشم
رخ چو زر کردم بگفتم کان مبادا بی شما
...
مولانا