۱۱:۴۸ ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
آیا تو نیز دردسری چند می خری؟
یعنی دلی ز دست هنرمند می خری؟
قلبی پر از غرور ز مردی بهانهگیر
او را كه بیبهانه شكستند می خری؟
بنشین و عاقلانه بیندیش خوب من
دیوانهای رها شده از بند می خری؟
یك لحظه آفتابی و یك لحظه ابر محض
آمیزهای ز اخم و شكرخند می خری؟
باری به حجم عاطفه بر دوش میكشی؟
دردی به وزن كوه دماوند می خری؟
بگذار شاعرانه بكوشم به وصف خویش
ابلیس در لباس خداوند می خری؟
وقتی كه لحظههای من آبستن غماند
اخم مرا به قیمت لبخند می خری؟
محمد سلمان