۰۱:۳۹ ۱۳۹۴/۱۲/۲
لالهی وحشی من
به چه امید سر از خاک برون میآری؟
به خیالت که بهار آمده است؟
گل به بار آمده است؟
که زمستان سپری گشته و سرما رفته؟
یخ غم وا شده و سوز ز صحرا رفته؟
لالهی وحشی من
به چه امید سر از خاک برون میآری؟
به خیالت که در این ابر عقیم،
نم بارانی هست؟
یا در این باد که گلشن همه افسرده از اوست
نفسِ گرمِ بهارانی هست؟
لالهی وحشی من
در دل خاک بخواب
زندگی سخت به خواب است هنوز!
چه بهاری؟ چه گلی؟
که سراب است هنوز!
آسمان سرد،
زمین سرد،
نقش امید بر آب است هنوز!
؟؟؟؟