خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۲۰:۳۰   ۱۳۹۴/۱۲/۲
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    مطلبی ناگفته بودی لابه لای ماجرا
    من تو رابرجسته کردم باهزار،اما،چرا

    میوه ممنوعه ی ازشاخه آویزان من
    آه گفتم من!چرا من!!من کجا وقهقرا

    جذبه داری مثل بعضی خوردنیهای ملس
    منکه میبینم_ دهانم آب میافتد _ تورا...

    آنقدرتعریف کردم تا گرفتارت شدم
    خام کردم با زبانم این دل دیوانه را!

    هم شدی آتش بیار دعوی شیطان و من
    هم شدی انگیزه خلوت گزینی با خدا !!

    با تو آری میشودسرسبز بود اما مرا
    درک کن زیبای گندم گون سرتاپاطلا

    فرض کن همبازیان کوچک یک کوچه ایم
    فرض کن، مستاجریم ومی رویم این روزها

    هرچه کمتر دل ببندی بیشتر آسوده ای
    ای فدای چشم گفتن هات چشمت بی بلا...!


    مجتبی_سپید
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان