خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۱:۵۴   ۱۳۹۴/۱۲/۶
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    نفس می زند موج،
    نفس می‌زند موج،
    ساحل نمی‌گیردش دست،
    پس می‌زند موج
    فغانی به فریادرس می‌زند موج

    من آن رانده مانده بی‌شکیبم،
    که راهم به فریادرس بسته،
    دست فغانم شکسته

    زمین، زیر پایم تهی می‌کند جای،
    زمان در کنارم عبث می‌زند موج
    نه در من غزل می‌زند بال،
    نه در دل هوس می‌زند موج

    رها کن، رها کن،
    که این شعله خرد، چندان نپاید،
    یکی برق سوزنده باید،
    کزین تنگنا ره گشاید،
    کران تا کران خار و خس می‌زند موج

    گر این نغمه، این دانه اشک،
    در این خاک رویید و بالید و بشکفت،
    پس از مرگ بلبل ببینید،
    چه خوش بوی گل در قفس می‌زند موج

    #فریدون_مشیری
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان