خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۱۸:۳۳   ۱۳۹۴/۱۲/۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    کو شانه آشنایت بغضی غریبانه دارم
    بارانی ات را تنت کن تا صبح باید ببارم

    بغضم که لجباز و مغرور من هم که مغرور و لجباز
    کودک شدم آخر امشب با کودک افتاده کارم
    باید ببارم به پایت اما امان از غرورم
    ای کاش آبی بر آتش کو اشک بی اختیارم

    ای کاش خاری غباری شاید که اشکی بجنبد
    تا پلک وامانده ام را یک لحظه برهم گذارم
    ای کاش ها را رها کن بارانی ات را دراور
    من ابر باران به جانم ابری که امکان ندارم
    💮
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان