خانه
2.85M

شعر و شیدایی

  • ۲۳:۵۹   ۱۳۹۴/۱۲/۸
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|28210 |24368 پست
    عادت نداشتم که کسی را صدا کنم
    یا آن که را صدا زده بودم رها کنم

    هرگز نشد بترسم از اندوهِ عاشقی
    با اضطراب و دلهره ترکِ بلا کنم

    هرگز نداشتم سرِ خودخواهی و غرور
    یا عشق را برای دل خود سوا کنم

    بد بوده ام، ولی نه به این حد که با ستم
    شور و نشاطِ دلبرِ خود را عزا کنم

    بیزار بودم از تبِ تزویر، کلِ عمر
    طاقت نداشتم که برایت ریا کنم

    با چشمِ خیس، حرفِ دلت را زدیّ و ... چشم...
    بر من حرام، بعدِ تو چون و چرا کنم

    تنها دوایِ دردِ دلم، دیدنِ تو بود
    کو مرهمی؟ که دردِ دلم را دوا کنم

    میخواستم که وقفِ تو باشم، ولی دریغ
    دنیا نخواست، پایِ تو خود را فدا کنم
  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
زیربخش
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2025 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان